دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۴:۰۴
۰ نفر

همشهری آنلاین-هلن صدیق بنای: یکی بود یکی نبود در حکایت فطرت عشق ورزیدن آورده‌اند که...

روزی و روزگاری، فردی در سر راهش، عقربی را دید که در میان آب برای نجات خویش دست و پا میزند ...

فرد رهگذر به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد ، اما عقرب سعی کرد، نیشش بزند!

با این وجود، مرد هنوز تلاش می‌کرد تا عقرب را نجات دهد و عقرب هم هر بار سعی می‌کرد او را نیش بزند!

در این میان مردی که شاهد این ماجرا را  بود به او گفت؛ چرا از نجات عقربی که مدام می‌خواهد تو را نیش بزند، دست برنمی‌داری؟!

 

حکیمانه


مرد با همان تلاش گفت؛ عقرب به اقتضای طبیعت خویش نیش میزند، غرضی ندارد. در صورتی که  طبیعت من انسان عشق ورزیدن است.

چرا باید از طبیعت و فطرت خود که عشق ورزیدن است، تنها به خاطر این که طبیعت عقرب نیش زدن است، دست بکشم ؟!

کد خبر 166120
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز